کاروان عشق ...
زمان به وقت غروب خورشید
نسیمی دلگیر می وزد در بیابان هایی که
قرار است به کوفه برسند ،
نسیم خاکِ غربت را بر روی کاروان می نشاند
انگار این نسیم غربت از سمت کوفه آمده ،
بعد از رسیدنِ خبر شهادت مسلم
و شلوغی های کوفه دیگر
همه اهالی کاروان فهمیده اند
که کوفه دوباره رنگ عوض کرده
اما این #کاروان هنوز در مسیر عشق است
و حسین قصد کربلا دارد ؛
صدای #قدم های
کاروان غربت حسین را فریاد میزد
که شاید کسی به خودش بیاید !
حسین (ع) سر می چرخاند در کاروان ،
و با چشم هایش عزیزترین ها را دنبال میکند
یک طرف زینب و رباب و رقیه و
کمی آن طرف تر بنی هاشم که دور
علی اکبر حلقه زدند و نگاهی به چشم های
نگران عملدار ...
تو که انتهای داستان این کاروان را میدانی
باید بفهمی دلیل نگاه بی قرار
حسین به زینب و علی اکبر را ، تو که میدانی
انتهای ماجرای #کربلا را باید بفهمی
دلیل اضطراب حسین را وقتی صدای گریه
های علی اصغر در بیابان میپیچد...
آری آرام آرام به روز واقعه نزدیک می شویم
به مصیبت بزرگ !
#شب_جمعه
🖌مأمـــولــ | @mamol313