دانه هـای ِ اشـک...
سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۷ ق.ظ
بسم رب الجهاد...
سلام
تـو زنـدگـی حـرفهـایـی هـستــ
.
که فقـط ِ فقـط ،
بـایـَد بـروی "بـابــــ الجـواد" . . .
کلمـه هـا را دانه کنـی ،
دانه هـای ِ اشـکــ .
بـِکِـشـانی شـان دنبـال ِ هـَم ،
شبیـه ِ یکــ تـسبیـح ،
بِـچـَرخـانی شـان تـوی ِصـورتـتـــ ،
ذِکــر بگیـری ،
و بـَعـد . . .
انگـار کـه تـسبیح پـاره بـشـود ،
دانـه هـا بیـاینـد تـا بـِچـِکـَنـد روی ِ سنـگــهـای ِ حـرم . . .
بـاز هـم دَربـِدَر شـب شـدم ، " ای نـور سـَلام "
پ.ن ۱:حرف هایی هست که نمیشود و نمیتوان به کسی جز شما گفت...می خواهم فرار کنم...فرار کنم...به شما پناه بیاورم...
ای پناه بی پناهی ها...
پ.ن:عاشق این عکسم عکسی از بهترین سفر و تجربه زندگیم...چند ساعتی بیشتر مهمان حرم نبودیم...اما آرامشی عجیب داشت که حسرت تکرارشو دارم...
یاعلی
۹۴/۰۴/۳۰