دلنوشته ای برای عمو حسن ...
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ق.ظ
بسم الله...
باید اندیشید، چارهای کرد و رفت تا انسان در اثر سکون فاسد نشود". مصداق کامل این جمله را که سالها پیش در دفترچه یادداشت ابوی شهید خود خواندهام میتوان امروز در طول زندگی حسن آقا مشاهده کرد؛ این راهی است که آدم را عاقبتبهخیر میکند. در جا نزدن و روبهجلو حرکت کردن، این مسیری بود که میشد در زندگی عمو حسن مکتب امام صادق علیه السلام (دبیرستان سپاه تهران) بهوضوح مشاهده کرد.
اگرچه ازلحاظ زمانی شروع به حرکت کردن در این مسیر نسبت به شهدای مکتب با تأخیر انجام شد ولی بهراستی راهی که حسن آقا در آن قدم گذاشت خیلی سریع و بهواقع میانبر بود، راهی که مهر نوکری و گریهکنِ خانه حضرت سیدالشهداء(ع) و هیئت عشاق الحسین(ع) به پیشانیاش خورد؛ و حفاظت از جان شریف ولی امر مسلمین که آرزوی خیلی از همسنگرهایش بود نصیب ایشان شد.
رفتن از این دنیا سنت الهی است، زود یا دیر ندای الرحیل بلند خواهد شد ولی نیکنام رفتن و پیشوند شهید بدرقه کردن قسمت هرکسی نخواهد شد. بهشهادت و گواهی اکثر دوستان این پیشوند بهانصاف حق ایشان است و البته نشانهای برای بچههای مکتب که هنوز شجره طیبه شهادت در مکتب الصادق(ع) زنده است. دبیرستانی که قریب به یکصد شهید تقدیم انقلاب کرده است هنوز امید سرخ را در دل بچههای خود بههمراه دارد و این حسن آقا بود که سوار کشتی سرخ سید الشهداء شده است که وسیعترین و سریعترین مرکب برای رسیدن به قرب الی الله است.
خانواده پرامید و استوار ایشان، خانوادهایست که با رنگ سرخ شهادت بیگانه نیست؛ و حسینی را تقدیم حسین زهرا کرده است و امشب حسن مهمان حسین است.
متن از یکی دیگه از میوه های شجره طیبه مکتب آقا محمد امین ایمانجانی...
عکس: مزار شهید آقا حسن اکبری
شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهدای دبیرستان سپاه صلوات
۹۵/۰۲/۱۵